آب انبار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آب انبار. [اَم ْ] (اِ مرکب) خانه ای در زیر قسمتی از بنا حفر کرده ذخیره کردن آب را. || پارگین. (ربنجنی). || آبدان. آبگیر. تالاب. مصنع. بَرْخ.

آب انبار. [اَم ْ] (اِخ) نام محلی کنار راه کازرون ببوشهر میان راهدار و برازجان در 1109100 گزی طهران.

فرهنگ معین

جایی سرپوشیده برای ذخیره کردن آب در زیرزمین، آبدان، آبگیر. [خوانش: (اَ) (اِمر.)]

فرهنگ عمید

حوض بزرگ روپوشیده در زیرزمین که سقف آن را با آجر می‌سازند،
جای ذخیره کردن آب،

مترادف و متضاد زبان فارسی

برکه، آبدان، آبگیر، برم، تالاب

فرهنگ فارسی هوشیار

حوض بزرگ رو پوشیده در زیر قسمتی از بنا حفر شده جهت ذخیره کردن آب

پیشنهادات کاربران

آبگیر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر