معنی احمقانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(اَ مَ نِ) [ع - فا.] (ق.) به شیوه احمق، بی خردانه، سفیهانه.

فرهنگ عمید

مانند احمقان، احمق‌وار، از روی حماقت،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ابلهانه، بی‌خردانه، سفاهت‌آمیز، سفیهانه، نابخردانه،
(متضاد) عاقلانه، عالمانه

فرهنگ فارسی هوشیار

بی خردانه خلانه ‎ بشیوه احمق بیخردانه سفیهانه: احمقانه سخن میگوید، (صفت) احمق وار در خور احمقان: شعر احمقانه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر