تنزیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مص م.) فرود آوردن، مرتب ساختن، (اِ.) قرآن، سودی که به پول وام داده تعلق گیرد، پولی که از مبلغ برات یا سفته پیش از سررسید کسر می کنند. [خوانش: (تَ) [ع.]]
فرهنگ عمید
سود، بهره،
[مجاز] = قرآن
(اسم مصدر) پرداخت وجه برات یا سفته قبل از سررسید آن و کسر مبلغی از آن به عنوان سود،
(اسم مصدر) فروفرستادن،
(اسم مصدر) پایین آوردن،
(اسم مصدر) [قدیمی] وحی،
مترادف و متضاد زبان فارسی
ربا، ربح، فرع، مرابحه، نزول، فرودآیی، نازل شدن، نازل کردن، فرو فرستادن
فرهنگ فارسی هوشیار
فرو فرستادن کتاب خدایتعالی که پیامبر خاتم (ص) آورد
فرهنگ فارسی آزاد
تَنْزِیل، فرود آوردن، فرو فرستادن، مُرَتَّب ساختن، وحی کردن کلام الهی به رَسُولان،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.