تکلم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تکلم. [ت َ ک َل ْ ل ُ] (ع مص) سخن گفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (از غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سخن گفتن که در مستمع اثر کند. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی).

فرهنگ معین

(تَ کَ لُّ) [ع.] (مص ل.) سخن گفتن.

فرهنگ عمید

سخن گفتن، به سخن آمدن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سخ نگویی

مترادف و متضاد زبان فارسی

اختلاط، حرف، صحبت، گپ، گفتار، گفتگو، مکالمه، سخن‌گفتن، گپ زن، گفتگو کردن، مکالمه کردن،
(متضاد) استماع، گوش دادن

فرهنگ فارسی هوشیار

سخن گفتن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر