معنی جماع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(جِ) [ع.] (مص ل.) نزدیکی کردن مرد با زن.
فرهنگ عمید
نزدیکی کردن مرد و زن با یکدیگر، مقاربت،
مترادف و متضاد زبان فارسی
آرمش، جفتگیری، مباشرت، مجامعت، مقاربت، نزدیکی، وطی، همبستری، همخوابی
فرهنگ فارسی هوشیار
خودسری کردن جمع چیزی، نکاح، آمیزش
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.