معنی جوار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جِ) [ع.] (اِ.) همسایگی، نزدیکی.

فرهنگ عمید

همسایگی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

همسایگی

کلمات بیگانه به فارسی

همسایگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جنب، قرب، کنار، نزدیکی، نزدیک، پناه، زنهار،
(متضاد) بعید

فرهنگ فارسی هوشیار

آب بسیار و عمیق همسایگی، عهد و امان همسایگی، عهد و امان

فرهنگ فارسی آزاد

جِوار، همسایگی- پناه- نزدیک- (جَوار جمع جاریَه می‌باشد).
َ َ

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر