معنی زبانزد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(~. زَ) (ص مف.) معروف، مشهور.

فرهنگ عمید

موضوعی که بر سر زبان‌ها افتد و در همه‌جا بگویند، مطلبی و سخنی که عدۀ بسیاری از آن آگاه شوند و به‌ یکدیگر بگویند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

مثل، مصطلح، مشهور، معروف

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنچه که بر سر زبانها افتد مطلبی که گروه بسیار از آن مطلع شوند: }} زبانزد خاص و عام شد ‎. {{

پیشنهادات کاربران

اصطلاح

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر