معنی فرهیخته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فرهیخته. [ف َ ت َ / ت ِ] (ن مف) ادب آموخته. (غیاث). فرهخته. رجوع به فرهخته شود.

فرهنگ معین

(فَ تِ) (ص مف.) = فرهخته: ادب آموخته، دانش آموخته، دارای فرهنگ والا.

فرهنگ عمید

باسواد و برخوردار از ادب، فرهنگ، و دانش،
ادب‌آموخته، تربیت‌شده،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بافرهنگ، دانشمند، عالم، فاضل، مودب، متادب، متین،
(متضاد) نافرهیخته

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) ادب کرده مودب، ادب آموخته ادیب، علم آموخته عالم.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر