معنی قدمت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
قدمت. [ق ِ م َ] (ع اِمص) کهنگی و دیرینگی. (ناظم الاطباء).
(قِ مَ) [ع. قدمه] (اِمص.) کهنگی، دیرینگی.
پیشی، دیرینگی،
سابقه در امری،
(فلسفه) قِدَم،
پیشینه، دیرینگی، دیرینه، کهنگی
دیرنگی
پیشینگی، دیرینگی، سابقه، قدم، کهنگی
کهنگی و دیرینگی
قُدمَت، سابقه، پیشینه، جرأت، شجاعت و دلیری، در فارسی با تلفظ قِدمَت و به معنای پیشی و سابقه و کهنگی و قدیمی بودن هم مصطلح است،