متمایز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

متمایز. [م ُ ت َ ی ِ] (ع ص) (از «م ی ز») جدا شده. باز شناخته از. آن که از دیگران مشخص و ممتاز و جدا باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- متمایز شدن، جدا شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

(مُ تَ یِ) [ع.] (اِفا.) چیزی که از دیگری جدا و مشخص باشد.

فرهنگ عمید

ویژگی کسی یا چیزی که از دیگران جدا و مشخص باشد، دارای تمایز،

حل جدول

متفاوت، برجسته، متشخص

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جدا

کلمات بیگانه به فارسی

جدا

مترادف و متضاد زبان فارسی

برجسته، متشخص، مشخص، ممتاز،
(متضاد) متعارف، متباین، متفاوت

فرهنگ فارسی هوشیار

بازشناخته از، جدا شده

فرهنگ فارسی آزاد

مُتَمایِز، متفرق و پراکنده (شونده)، شعبه شعبه (شونده) رقابت کننده و مسابقه دهنده، سبقت گیرنده، در فارسی بیشتر به معنای مشخص و ممتاز (به جای مُتَمَیِّز) مصطلح است،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری