معنی مجالس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

مجالس. [م َ ل ِ] (ع اِ) ج ِ مجلس و مجلسه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج ِ مجلس. (غیاث) (آنندراج).انجمنها و مجلسها. (ناظم الاطباء): یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسحوا فی المجالس فافسحوا یفسح اﷲ لکم. (قرآن 11/58). و رجوع به مجلس شود.

مجالس. [م ُ ل ِ] (ع ص) همنشین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء): با وزراء وکتاب ایشان مجالس و معاشر. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).

فرهنگ معین

(مَ لِ) [ع.] (اِ.) جِ مجلس.

فرهنگ عمید

مجلس

همنشین،

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: مجلس) نشیم ها نشست ها نشستنگاه ها همنشین (اسم) جمع مجلس: مجالس عزاداری. (اسم) همنشین جمع: مجالسین.

فرهنگ فارسی آزاد

مَجالِس، مجلس ها، مجمع ها (مفرد: مَجلِس)

مُجالِس، همنشین،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر