معنی مشروطیت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مشروطیت. [م َ طی ی َ](مص جعلی، اِمص) ساختمان کلمه مانند دیگر مصدرهائی که پسوند «ئیت » دارد عربی می نماید و چنان به نظر می رسد که از «مشروطه » اِ مفعول + «ئیت » ساخته شده است، ولی چنان نیست که این نظر از هر جهت مورد تأیید باشد. بعضی گمان کرده اند که عثمانیان این کلمه را به صورت اسم مفعول عربی از کلمه ٔ فرانسوی شارت ساخته اند، نظیر آنچه عرب زبانان با اسم های فارسی و ترکی مانند زرکش =زرکشیده. انکشاری = ینگی چری کرده اند. به هر حال لفظمشروطیت و مشروطیه به معنی حکومت قانونی نه در عربی مستعمل بوده است و نه در فارسی، بلکه این کلمه بوسیله ٔ ترکان عثمانی وارد زبان فارسی شده است و معنی آن حکومت قانونی و مرادف با کنستی توسیون فرانسوی است.
مشروطیت ایران: یکی از بزرگترین وقایعی بود که تا آن زمان در تاریخ ایران روی داد و بالاترین تحول را در شؤون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران به وجود آورد و حکومت استبدادی را که از اول خلقت تا آن دوران در ایران فرمانروائی می کرد واژگون کرد و هدفش آن بود که حکومت ملی را که پایه اش بر روی فلسفه ٔ نوین و رشدفکر و تعقل و آزادی و عدالت است برقرار سازد و آزادی عقیده و تساوی حقوق افراد و حکومت مردم بر مردم رادر ایران استوار کند و تقدیرات ملک و ملت را به خودمردم سپارد و مردم را در وضع قوانین مناسب با اخلاق و صلاح جامعه مختار و آزاد نماید. و رجوع به انقلاب مشروطیت ایران تألیف ملک زاده ج 1 ص 34 شود.
انقلاب مشروطیت ایران: به مبارزه هائی گفته میشود که از سال 1323 هَ.ق. / 1284 هَ. ش. بین طرفداران حکومت مشروطه و قانون، با هیئت حاکمه و وابستگان آن که به استبدادطلبان معروف بودند به وقوع پیوست، و درتمام شئون اجتماعی و فرهنگی و سیاسی این ملت رسوخ کرده، دگرگونیهای عمیقی را در وضع مردم ایران به وجودآورد، چنانکه اثر آن از دیگر حوادثی که در تاریخ ایران پدید آمده عمیق تر بوده است. عوامل اصلی پیدایش این تحول عظیم تاریخی و جریان آن به اختصار چنین است:فزونی یافتن ارتباط مردم ایران با کشورهای خارج، خاصه با ممالکی که حکومت آنها ناشی از مردم بوده و بر اساس قانون اداره می گردید، تأسیس دارالفنون و توسعه ٔ مدارس جدید و اشاعه یافتن افکار نو در میان مردم ایران با ایجاد پست و تلگراف، انتشار روزنامه ٔ دولتی و غیردولتی و بالتبع انتشار اخبار ایران و جهان در میان مردم، وقوع تحولاتی در کشور ترکیه و ژاپن و گسترش اطلاعات مردم درباره ٔ انقلاب فرانسه، امریکا و دیگر کشورهای جهان، توسعه ٔ صنعت چاپ و انتشار آثاری از آخوندزاده، طالب اوف، حاج زین العابدین مراغه ای، میرزا آقاخان کرمانی، احمد روحی، و بیدار شدن اذهان مردم نسبت به اعمال ناشایست دولت بوسیله ٔ وعاظ و علمای مذهبی، تأثیر تعلیمات و اظهار نظرهای آزادی خواهان در مردم، ضعف و زبونی رجال دولت در مقابل نفوذ بیگانگان خاصه روس و انگلیس، ولخرجی های دولت و قرض های کلان از ممالک خارج، فشار عاملان دولت بر مردم، آگاهی ملت ایران از قیام هائی که موجب رسیدن به آزادی های فردی و اجتماعی گردید. نخست این پیش آمد موجب شد که بانگ نارضایتی مردم از گوشه و کنار در تهران و شهرهای بزرگ بلند شود. چند نفر از واعظان در مسجدها به انتقاد پرداختند. آمدن سیدجمال الدین به تهران و سخنرانیهای او در خانه ٔ حاج امین الضرب و دیگر محفل ها، مجلس های حاج شیخ هادی نجم آبادی در کنار دیوار خانه ٔ خود و تبلیغ مردم هر یک به نوبه ٔ خود سبب شد که بر شمار مردم ناراضی افزوده شود. در این میان یعنی سال 1268 ناصرالدین شاه امتیاز انحصار تجارت توتون و تنباکو در ایران را به یک تاجر انگلیسی تفویض کرد و این عمل از جهات مختلف عدم رضایت روزافزون مردم را سخت تر کرد. کسبه و بازرگانان و بعضی رجال دولت و مجتهدان که در رأس آنان مرحوم میرزای شیرازی بود علیه این اقدام اعتراض کردندو آنقدر در این کار کوشیدند که شاه با دریافت پانصدهزار لیره قرض از بانک انگلیس و پرداخت آن به صاحب امتیاز، قرارداد را ملغی ساخت. و این نخستین حرکت ملت ایران بود که هسته های جنبش بزرگ مردم را برای تغییررژیم به وجود آورد.(جمادی الاولی 1309 هَ.ق.). با آن که پس از الغای قرارداد تنباکو از شور و هیجان مردم کاسته گردید، ولی این سکون آتش زیر خاکستر بود که در انتظار زمان مساعد در استتار باقی مانده بود. نابسامانی های مالی انباشته شدن قرض از دولت های بیگانه واسراف در مالیه مملکت اندک اندک مردم آگاه را در جهتی می برد که دیگر استقرار حکومت بدون قید و شرط در ایران برای آنان غیر قابل تحمل می نمود. کشته شدن ناصرالدین شاه در حرم حضرت عبدالعظیم بوسیله ٔ میرزا رضای کرمانی حرکتی دیگر در این جهت به وجود آورد. صدارت طولانی میرزا علی اصغرخان امین السلطان(رجوع به امین السلطان شود) در دوره ٔ ناصرالدین شاه و نیز در سلطنت مظفرالدین شاه عده ای را از او ناراضی ساخت تا آنجا که اورا از کار برکنار کردند و عین الدوله صدارت را عهده دار شد. عین الدوله در آغاز به آزادی خواهان روی خوش نشان داد، از جمله ورود روزنامه ٔ حبل المتین را به ایران آزاد کرد. برادر مؤیدالاسلام مدیر روزنامه را از زندان مرخص ساخت. شیخ محبی کاشانی نویسنده ٔ مقاله در حبل المتین را که در اردبیل محبوس بود رها ساخت. ولی سرانجام خودرایی او از یک سو و مخالفت وی با بعضی روحانیون تا آنجا کشید که دست به تبعید عده ای از علماء زد و از سوی دیگر مجدداً بانگ شکوه و اعتراض مردم رابلند ساخت. این اعتراض ها که موجب آن در آغاز درباره ٔ موضوع های جزیی بود سبب شد که مردم از دولت و پادشاه درخواست رفع مظالم کنند. سرانجام گروهی از تجار و کسبه و طلاب علوم دینی به عنوان اعتراض به وضع حکومت و مظالم عین الدوله(صدر اعظم وقت) در مسجد شاه تهران اجتماع کردند و در آنجا با مقاومت هائی روبه رو شدند و سرانجام به حضرت عبدالعظیم رفتند و تحصن گزیدند و از شاه برکناری صدراعظم را تقاضا کردند. مظفرالدین شاه بی آنکه عین الدوله را معزول سازد تأسیس عدالتخانه را به مردم وعده داد. بیماری شاه و بداندیشی اطرافیان وی اجرای وعده ٔ شاه را نه تنها متوقف ساخت، بلکه خشونت و تعدی عین الدوله را نسبت به مردم بیش از پیش ساخت و اعتراض مردم بیشتر شد و موجب گشت علماء به قم هجرت کنند. گروهی هم از کسبه و بازرگانان تهران در سفارت انگلیس متحصن شده عزل عین الدوله و بازگشت علماءبه تهران و بالاخره تأسیس عدالت خانه و قصاص قاتلان مردم و رفع موانع بازگشت تبعیدشدگان را خواستار شدند.
تقاضای سفارتیان ابتدا عزل عین الدوله و رفع مظالم بود، سپس تأسیس عدالت خانه و سرانجام به تشکیل مجلس شورای ملی منتهی گردید. شاه عین الدوله را برکنار ساخت و فرمان تأسیس مجلس شورای ملی را به تاریخ 14 جمادی الثانیه ٔ 1324 هَ.ق. امضا نمود که مفاد آن بلافاصله در تهران و دیگر نقاط انتشار یافت و چون از پاره ای جهات مفاد فرمان مبهم و تردیدآمیز بود دو روز بعد مظفرالدین شاه برای تکمیل فرمان و جلب رضایت آزادیخواهان در نامه ای که به صدراعظم نوشت تشکیل مجلس شورای ملی را با تکیه به نام توده ٔ ملت مورد تأکید قرار داد و موجبات دلگرمی مردم و آزادیخواهان را فراهم ساخت. و مهاجران نیز به سعی عضدالملک از قم و حضرت عبدالعظیم به تهران بازگشتند و روز 27 جمادی الثانیه در عمارت مدرسه ٔ نظام مجلس موقتی برای تنظیم نظامنامه انتخابات تشکیل شد و علی رغم تلاش همه جانبه ٔ دشمنان آزادی اولین مجلس شورای ملی در تهران با حضور نمایندگان تهران و قلیلی از نمایندگان ولایات که انتخابات بطور صنفی و طبقاتی انجام گرفته بود در ماه شعبان افتتاح شد. و روز 14 ذی القعده، قانون اساسی مشروطیت ایران به امضای مظفرالدین شاه و محمدعلی میرزای ولیعهد رسید و ده روز پس از این مظفرالدین شاه بدرود زندگی گفت.
محمدعلی میرزا در چهارم ذی الحجه ٔ 1324 هَ.ق. تاجگذاری کرد، ولی در این جشن نمایندگان مجلس را دعوت نکردو از همین زمان چنین به نظر رسید که شاه جدید با مشروطه قلباً موافق نیست. علاوه بر آن، در همان ایام چند تن از علماء، مشروعه را در مقابل مشروطه عنوان کردند که این خود بر اختلاف افزود و چون دامنه ٔ اختلاف وسعت یافت، مردم ولایات دست به کار شدند و به تلگرافخانه ها رفتند و به شدت از مجلس و مشروطه خواهان حمایت کردند. بالاخره محمدعلی شاه ناگزیر گردید در 27 ذی الحجه ٔ 1324 هَ.ق. در نامه ای خطاب به صدر اعظم، خواستهای نمایندگان مجلس را مورد قبول قرار دهد که در نتیجه آنان را به ادامه ٔ کار دلگرم ساخت و غائله به پایان رسید. چندی نگذشت که امین السلطان(رجوع به امین السلطان شود)، به دستور محمدعلی شاه از اروپا به ایران آمد ومقام صدراعظمی یافت. روز شنبه 13 اردیبهشت 1286 هَ.ش. اتابک به صدراعظمی منصوب گشت. در این میان مجلس سرگرم تدوین متمم قانون اساسی بود و مردم آذربایجان با نهایت بی صبری اتمام آن را مطالبه می کردند، ولی مجلس گرفتار دودستگی شده بود. یک دسته از نمایندگان مشروطه را از شریعت جدا می داشتند و گروهی دیگر قانونی میخواستند که اساس آن بر شریعت استوار باشد. روز یکشنبه 21 رجب اتابک به دست عباس آقا تبریزی در بهارستان کشته شد و مشیرالسلطنه به ریاست وزراء منصوب گشت. ولی چندی نگذشت که محمدعلی شاه مخالفت خود را با مجلس آشکار ساخت و نمایندگان مجلس را به دربار خواست و عدم رضایت خود را از دخالت مجلس در امور قوه ٔ مجریه و وضع انجمن ها و نکات دیگر ابراز داشت و ضرب الاجلی را برای اصلاح این امور تعیین کرد. و روز یکشنبه نهم ذی القعده ٔ 1325 هَ.ق. عده ای به مجلس حمله بردند، ولی مجلس مقاومت نشان داد و در ضمن از گیلان و قزوین تلگراف هائی به حمایت از مشروطیت به تهران رسید. سرانجام، شاه در 17 ذی القعده ٔ 1325 سوگندنامه ای را در پشت قرآنی با خط خود نوشت و به مجلس فرستاد و این کار باعث رفع اختلاف گردید و مطالب به ولایات مخابره شد و کارها بطور موقت به حال عادی بازگشت.
روز 25 محرم 1326 هَ.ق. هنگامی که شاه با کالسکه عازم دوشان تپه بود نارنجکی در مقابلش منفجر گردید که چند تن از همراهان شاه کشته و چند تن زخمی گردیدند و شاه از مهلکه جان بدربرد و چیزی از آن نگذشت، یعنی روز چهارم صفر، قوام الملک شیرازی که با مشروطه خواهان دشمنی داشت در شیراز به دست جوانی کشته شد و وضع شیراز به آشفتگی روی نهاد. روز پنجشنبه 14 خرداد 1287 هَ.ق. دو فوج سوار از قزاقان روسی و عده ای دیگر به میدان توپخانه ریختند و مقدمات جنگی هولناک با آزادیخواهان و برانداختن مجلس فراهم شد روز دوم خرداد شاه پیامی به مجلس فرستاد و از اجتماع مردم و مسلح شدن آنها ابراز عدم رضایت کرد و از آنها خواست که مردم متفرق شوند و با گفتگو مشکلات را مرتفع سازند. روز بعد شاه اخراج هشت تن از مشروطه خواهان از آنجمله میرزا جهانگیرخان مدیر روزنامه صور اسرافیل، سیدمحمدرضا شیرازی مدیر روزنامه مساوات و ملک المتکلمین و آقا سیدجمال واعظ و جز اینهارا خواستار گردید. و همین امر موجب شد که آنان به تدارک موقعیت دفاعی خود پرداختند و تلگرافی از علمای نجف یاری طلبیدند و حاجی میرزاآقا حسین تهرانی، حاج شیخ عبداﷲ مازندرانی و ملا کاظم خراسانی تلگرافی مبنی بر تأیید کامل مشروطه خواهان تهران مخابره نمودند.
مخالفان مشروطه هم دست به کار شدند و سرانجام روز دوم تیرماه تلگرافی به ولایات مخابره شد: «این مجلس بر خلاف مشروعیت است ». و فردای این روز، قزاقان و سربازان گرداگرد مجلس و مسجد سپهسالار را گرفتند و راه مردم را از آمد و شد بدین نقطه بستند و بالاخره حمله به مجلس و مجلسیان شروع گردید. مشروطه خواهان پس از ساعتی چند مقاومت در مقابل یورش قزاقان و توپخانه ٔ سنگین آنان ناگزیر به فرار و عقب نشینی شدند و گروهی از جمله میرزا جهانگیرخان و ملک المتکلمین به دست قزاقان افتاده در باغشاه زندانی و سپس کشته شدند. و شاه ضمن دست خطی که به مشیرالسلطنه نخست وزیر می نویسد مجلس را پناهگاه اشرار و انحلال آن را بوسیله ٔ قوه ٔ قهریه موقتی دانسته و تأکید کرده که تا سه ماه دیگر مجلس شورای ملی با وکلای متدین ملت افتتاح خواهد شد. ولی پس از گذشتن این مدت و مدت دو ماه دیگر بر آن، مجلسی در دربار تشکیل گردید و درباره ٔ برقراری مشروطیت گفتگو شد حاضران نفرت خود را از مشروطیت اعلام نمودند و محمدعلی شاه در پایان گفت که چون مشروطیت چنانکه شما میگویید با اسلام سازگار نیست ما هم بالمره از این کار صرف نظر نمودیم، ولی دستور میدهم مجلسی برای رسیدگی به شکایت های مردم و رفع تعدی از آنان تشکیل شود.
هرچند مشروطه خواهان در تهران سرکوب شدند، ولی ابتدا در تبریز و سپس در رشت مجدداً نهضت مشروطه خواهی آغاز شد. در جنگ های ستارخان و مجاهدان در تبریز نیروی عین الدوله شکست خورد. سپهسالار تنکابنی هم که برای تقویت عین الدوله رفته بود از او کنار گرفت و به رشت بازگردید و اعلام آزادی خواهی کرد. از یک سو نیز سردار اسعد بختیاری(رجوع به صمصام السلطنه شود) با ایل بختیاری قیام کرد. سرانجام فرمانده مجاهدان، سپهدار تنکابنی وسردار اسعد بختیاری یک رأی شدند که سپاه دولتی را شبانه رها کنند و به تهران هجوم ببرند. و چون دروازه ٔقزوین و جاده ٔ حضرت عبدالعظیم بوسیله ٔ قوای دولتی مستحکم شده بود مجاهدان شبانه به دروازه ٔ بهجت آباد حمله ور شدند و پس از جنگهای شدید سه روزه(27 جمادی الثانیه ٔ 1327 هَ.ق.). به تهران وارد و قوای دولتی منهزم و محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد و قشون قزاق به سردستگی لیاخوف تسلیم گردید و آتش جنگ فرونشست ومجلس عالی مرکب از سرداران مجاهدین و بازرگانان و آزادیخواهان و درباریان متمایل به آزادی تشکیل گردید و چون عده ٔ افراد مجلس بالغ بر پانصد نفر بود کمیسیونی برای رسیدگی به امور به وجود آمد. سپس محمدعلی شاه از پادشاهی خلع گردید و پسر دوازده ساله اش احمدمیرزابه پادشاهی انتخاب شد و عضدالملک رئیس ایل قجر را نیز به نیابت سلطنت برگزیدند. مجاهدان برای اداره ٔ کارها بی آن که رئیس دولتی انتخاب کنند چند نفر را به وزارت برگزیدند، از آنجمله سپهدار وزیر جنگ، سردار اسعد وزیر داخله، ناصرالملک وزیر خارجه، فرمانفرما وزیر عدلیه، مستوفی الممالک وزیر مالیه و... برای گرفتن جواهرات سلطنتی از محمدعلی میرزا و ترتیب دریافت و پرداخت قرض های دربار و سر و سامان دادن به خزانه ٔ دولت و ایجاد امنیت و آرامش در ولایات خاصه در تهران شروع به کار کردند و بدین ترتیب مشروطیت در ایران استقرار یافت. برای تکمیل اطلاع درباره ٔ این بحث رجوع به ذیل کلمات رژی، ناصرالدین شاه، محمدعلی شاه، صمصام السلطنه، صمدخان، امین السلطان و سپهسالار تنکابنی و آیهاﷲ بهبهانی و آیهاﷲ طباطبائی و نیز رجوع به تاریخ بیداری ایران و تاریخ مشروطیت کسروی و تاریخ مشروطیت ملک زاده و تاریخ هجده ساله ٔ آذربایجان شود.
مشروط بودن، حکومت مشروطه. [خوانش: (مَ یَّ) [ازع.] (مص جع.)]
در تازی نیامده دستوری دستوریگرایی فراز مانی مشروط بودن، حکومت مشروطه: با بمشروطیت ای رسم و نمط بود مجری چه صحیح و چه غلط. . . (بهار)