معنی نظایر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

نظایر. [ن َ ی ِ] (ع اِ) ج ِ نظیره، به معنی مثل و مانند و نظیر: هرگاه که دو دوست به مداخلت شریری مبتلا گردند هر آینه میان ایشان جدائی افتد و از نظایر و اخوات آن حکایت شیر است و گاو. (کلیله و دمنه). رجوع به نظائر شود. || افاضل. اماثل. اخیار. (یادداشت مؤلف). رجوع به نظائر شود.

فرهنگ معین

(نَ یِ) [ع. نظائر] (اِ.) جِ نظیره، مثل ها، مانندها.

فرهنگ عمید

نظیره

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) جمع نظیره مانندها مانندگان: و نظایر این ماثر از سعادت بندگان آستان سلطنت آشیان بدیع نیست. توضیح در فارسی جمع نظیر هم آید.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر