معنی هیئت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

شکل، صورت، حال، کیفیت، علم نجوم. [خوانش: (هَ ئَ) [ع. هیئه] (اِ.)]

فرهنگ عمید

کیفیت، شکل، و صورت چیزی، حال، شکل، صورت،
عده و دسته‌ای از مردم،
(نجوم) علمی که دربارۀ ستارگان بحث می‌کند، ستاره‌شناسی،
* هیئت ‌دیپلماتیک: تمام سفیران و اعضای سفارتخانه‌ها در پایتخت یک کشور، کوردیپلماتیک،
* هیئت منصفه: (حقوق) گروهی که طبق قانون در دادگاه حاضر شده و پس از مشاهدۀ جریان دادرسی به بی‌گناهی یا گناهکار بودن متهم رٲی می‌دهند،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

دسته، ریخت، گروه

مترادف و متضاد زبان فارسی

حالت، نهاد، وضع، ریخت، شکل، شکل، صورت، ظاهر، قیافه، نشان

فرهنگ فارسی هوشیار

شکل و صورت، کیفیت

فرهنگ فارسی آزاد

هَیئَت، حالت و صورت و کیفیّث هر چیز، گروهی خاص (مثل هیئت دولت هیئت اعزامی، هیئت نمایندگان، هیئت علماء...)، علم ستاره شناسی، و در فارسی ایضاً: اندام و هیکل،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر