معنی ولادت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ولادت. [وِ دَ] (ع مص) ولاده. زادن. وضع حمل کردن. زائیدن. (غیاث اللغات):
با مسیحی که به تعلیم ودود
در ولادت ناطق آمد در وجود.
مولوی.
زنان باردار ای مرد هشیار
اگر وقت ولادت مار زایند
از آن بهتر به نزدیک خردمند
که فرزندان ناهموار زایند.
سعدی (گلستان).
زایش، زاییدگی، زمان به دنیا آمدن. [خوانش: (وِ دَ) [ع. ولاده] (اِ.)]
تولد، زاییده شدن،
[قدیمی] زاییدن،
زادروز
زادروز
تولد، زایش، زاییدن، مولود، میلاد، ولاد،
(متضاد) مرگ
(مصدر) زاییدن (زن)، (اسم) زایش، (اسم) هنگام تولد زمان زاییده شدن. یا وقت ولادت. هنگام زاییدن: ((زنان بادار خ ای مرد هشیارخ اگر وقت ولادت مار زایند)) ((ازان بهتر بنزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایند. )) (گلستان)