معنی کاپیتان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کاپیتان. (فرانسوی، اِ) کاپیتن. رجوع بکاپیتن ش-ود.

کاپیتان. (اِخ) قهرمان کمدی ایتالیائی از قبیل دلقکان و مسخرگان.

فرهنگ معین

سروان، فرمانده، خلبان، ناخدا، رهبر یک تیم ورزشی، سر ی ا ر (فره). [خوانش: [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

خلبان،
ناخدای کشتی،
بازیکنی که در حین بازی هدایت‌گر و سخن‌گوی تیم است،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ناخدا، ناوبان، ارشد، رهبر، فرمانده

فرهنگ فارسی هوشیار

فرانسوی پهلوان پنبه رستم نما بنگرید به کپیتن (اسم) سلطان سروان، فرمانده، ناخدای کشتی، رهبر تیم ورزش.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر