معنی بارداری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
بارداری. (حامص مرکب) آبستنی. حَمْل. جنین داری.
فرهنگ معین
(حامص.) حاملگی، آبستنی.
فرهنگ عمید
آبستنی،
مترادف و متضاد زبان فارسی
آبستنی، حاملگی، حمل
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.