معنی اسارت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(مص م.) دربند کردن، (اِمص.) بردگی. [خوانش: (اَ یا اِ رَ) [ع.]]

فرهنگ عمید

اسیر و گرفتار بودن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بردگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسیری، اقتناص، حبس، زندانی، قید، گرفتاری، بردگی،
(متضاد) رهایی

فرهنگ فارسی هوشیار

در بند کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر