معنی استعفا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

درخواست کناره‌گیری از کار و شغل،
کناره‌گیری کردن از کار و شغل،
[قدیمی] طلب عفو کردن، عفو خواستن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کناره گیری

کلمات بیگانه به فارسی

کناره گیری

مترادف و متضاد زبان فارسی

برکناری‌خواهی، بی‌کاری، کناره‌گیری

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (مصدر) طلب عفو کردن عفو خواستن طلب بخشش کردن، خواهش رهایی از کار و خدمت کردن تقاضای معافیت از خدمت اداری کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر