معنی محاذی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

محاذی. [م ُ] (ع ص) برابر شونده (مشتق از حذو به معنی مقابل و روبرو و برابر کردن دو چیز است). (از غیاث) (آنندراج). || مقابل و رویاروی. (ناظم الاطباء). مواجه. برابر. روبرو. رویاروی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): توپها را میان سنگر و میان گود جابه جا به تفاوت محاذی دروازه ٔ قلعه بسته از گلوله ها محافظت نمایند. (مجمل التواریخ گلستانه). لب ّ، محاذی و رویاروی شدن. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

روبرو شونده، مقابل، برابر. [خوانش: (مُ) [ع.] (اِفا.)]

فرهنگ عمید

مقابل، روبه‌رو، روبارو، برابر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

روبرو، رویارو، مقابل، موازی

فرهنگ فارسی هوشیار

رو به رو شونده برابر شونده (اسم) روبرو شونده، (تعبیر قیدی) مقابل برابر: توپها را در میان سنگر و میان گود جابجا بتفاوت محاذی دروازه قلعه بسته و از گلوله ها محافظت نمایند.

فرهنگ فارسی آزاد

مُحاذِی، مقابل، روبرو (در اصل اسم فاعل است و به معنای مقابل قرار گیرنده، روبرو شونده)،

مُحاذی، اِزاء، مقابل، روبرو،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر