معنی آپارتمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

آپارتمان. [ت ِ] (فرانسوی، اِ) خانه ای بچندین آشکوب.

فرهنگ معین

ساختمان، عمارت، ساختمان مجزا و مستقل. [خوانش: (تِ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

ساختمانی که معمولاً دارای چندین طبقه است و به واحدهای مجزایی تقسیم می‌شود،
هریک از این واحدها،

حل جدول

برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 1960 میلادی

کاشانه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سراچه

مترادف و متضاد زبان فارسی

خانه، مسکن، منزل، ساختمان

فرهنگ فارسی هوشیار

یک قسمت از عمارت که شامل چند اتاق با سرویسکه یک خانواده در آن زندگی کنند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر