معنی بویایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

بویایی. (حامص) شم. بوییدن:
گر نداری خون مشک آهوان
سنبل تر بهر بویایی فرست.
خاقانی.
|| یکی از حواس خمسه ٔ ظاهره.

فرهنگ معین

(حامص.) یکی از حواس پنجگانه انسان، شامُه.

فرهنگ عمید

از حواس پنج‌گانه که بوها را درک می‌کند، شامه،

حل جدول

شم، شامه

مترادف و متضاد زبان فارسی

شامه، مشام،
(متضاد) چشایی، ذائقه

فرهنگ فارسی هوشیار

شامه، یکی از حواس پنجگانه

پیشنهادات کاربران

شم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر