معنی جامع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(اِفا.) جمع کننده، گرد - آورنده، (ص.) تمام، کامل، (اِ.) مسجدی که در آن نماز جمعه گزارند. [خوانش: (مِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

[جمع: جوامع] هر چیز تمام و کامل،
مشتمل بر. حاوی،
جمع‌کننده، گردآورنده، فراهم‌آورنده،
(اسم) مسجد بزرگ هر شهر که در آن نماز جمعه می‌خوانند، مسجد آدینه،

حل جدول

تام، فراگیر، کامل

فراگیر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فراگیر

کلمات بیگانه به فارسی

فراگیر

مترادف و متضاد زبان فارسی

تام، فراگیر، کامل، مستوفا، مشروح، مفصل،
(متضاد) ناقص

فرهنگ فارسی هوشیار

گرد آرنده، فراهم آورنده و یکی از نامهای خدایتعالی

فرهنگ فارسی آزاد

جامِع، جمع کننده، گرد آورنده، واجِد، دارنده، تمام و کمال، کامل، (جمع:جَوامِع)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری