معنی جذب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(جَ) [ع.] (مص م.) به سوی خود کشیدن، ربودن.
[مقابلِ دفع] بهسوی خود کشیدن، کشش،
گیرایی، جاذبه،
[مجاز] استخدام،
(زیستشناسی) دریافت مواد غذایی و مایعات به بدن موجود زنده،
(فیزیک) ربایش،
(تصوف) جذبه،
ربایش
به سوی خود کشیدن
به سوی خود کشیدن، ربایش
کشش، گیرش، ربایش
انجذاب، جاذبه، ربایش، کشش
کشیدن بسوی خود
جَذْب، (جَذَبَ و اِجْتَذَبَ) بسوی خود کشیدن- از شیر گرفتن- گذشتن زمان- نوشیدن،