معنی جذب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ) [ع.] (مص م.) به سوی خود کشیدن، ربودن.

فرهنگ عمید

[مقابلِ دفع] به‌سوی خود کشیدن، کشش،
گیرایی، جاذبه،
[مجاز] استخدام،
(زیست‌شناسی) دریافت مواد غذایی و مایعات به بدن موجود زنده،
(فیزیک) ربایش،
(تصوف) جذبه،

حل جدول

ربایش

به سوی خود کشیدن

به سوی خود کشیدن، ربایش

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کشش، گیرش، ربایش

مترادف و متضاد زبان فارسی

انجذاب، جاذبه، ربایش، کشش

فرهنگ فارسی هوشیار

کشیدن بسوی خود

فرهنگ فارسی آزاد

جَذْب، (جَذَبَ و اِجْتَذَبَ) بسوی خود کشیدن- از شیر گرفتن- گذشتن زمان- نوشیدن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری