معنی جنگل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ گَ) (اِ.) زمین وسیعی که از درخت های انبوه و بسیار پوشیده باشد.

فرهنگ عمید

زمین پهناور که از درختان انبوه و بی‌شمار پوشیده شده و دارای نهرها و جویبارها باشد،
[عامیانه، مجاز] آنچه در انبوهی یا بی‌نظمی همانند جنگل است،

حل جدول

کنام

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیشه، درخت‌زار

گویش مازندرانی

بیشه – جنگل

بز نر یا ماده ی یک ساله

خوشه دوباره سبز شده ی برنج

فرهنگ فارسی هوشیار

زمین وسیعی پر از درخت های انبوه، جای پر درخت و بیشه و وسعت زیادی از زمین مشجر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر