معنی سرشماری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سرشماری. [س َ ش ُ] (حامص مرکب) شمارش سکنه ٔ یک شهر. (ناظم الاطباء). آمار گرفتن. آمارگیری از مردم شهر یا ده. || (اِ مرکب) مالیات سرانه.

فرهنگ معین

(سَ. شُ) (حامص.) شمارش افراد یک شهر یا کشور.

فرهنگ عمید

شمردن و تعیین کردن عدۀ نفوس یک شهر یا یک کشور،

حل جدول

آمار

مترادف و متضاد زبان فارسی

آماربرداری، آمارگیری، احصائیه

فرهنگ فارسی هوشیار

شمارش و تعیین کردن عده نفوس یک کشور

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر