سیستم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
روش، طریقه، دستگاه، نظام، مدل. [خوانش: (تِ) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
مجموعهای متشکل از عناصر مرتبط با یکدیگر که مسئول انجام کار خاصی هستند، دستگاه: سیستم گوارشی، سیستم بانکی،
آنچه شکل، ساختار، و یا تجهیزات متفاوت یک وسیله را تعیین میکند: سیستم کامپیوتر،
مجموعهای از قواعد و اصول تثبیت شده: سیستم متری،
قاعده، شیوه،
حل جدول
سامانه
فرهنگ واژههای فارسی سره
سامانه
مترادف و متضاد زبان فارسی
جهاز، دستگاه، نظام، سامانه، روش، قاعده، اسلوب
فرهنگ فارسی هوشیار
ترتیب، قاعده
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.