معنی نماد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
نماد. [ن ُ / ن ِ / ن َ] (اِمص) نمود. (برهان قاطع) (لغت فرس اسدی ص 114) (اوبهی) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || (نف مرخم) به معنی فاعل هم آمده است که ظاهرکننده باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). نماینده و ظاهرکننده. (ناظم الاطباء). رجوع به نمادن شود.
نماینده، سَمبُل، مظهر، نشانه، علامت. [خوانش: (نَ) (اِ.)]
نشانه یا علامتی با معنای خاص، سمبل،
(ریاضی) هر نشانه یا حرفی که برای نشان دادن کَمیت، عمل، یا رابطهای به کار میرود، مانندِ ÷ و ×،
سمبل، نمودار
سمبل، تمثیل، نمودار
معادل فارسی سمبول
تمثیل، رمز، سمبل، نمودار
نمود، نماینده و ظاهر کننده