buk به فارسی | دیکشنری سوئدی
buk
-
فشار با سر، زدن توپ، ناخوشی قارچی گندم، غربال، زدن، فشاردادن، توپ زدن، الک کردن، اصلا ح کردن، شکم، محتویات شکم، امعاء، درشکم ریختن،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.