del به فارسی | دیکشنری سوئدی

del
  • جزء، قطعه، پاره، جدا کردن، جداشدن،

  • ازاده، اصیل، شریف، نجیب، باشکوه،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر