smacka به فارسی | دیکشنری سوئدی

smacka
  • ماچ، صدای سیلی یا شلا ق، مزه، طعم، چشیدن مختصر، باصدا غذاخوردن، ماچ صدادارکردن، مزه مخصوصی داشتن، کف دستی زدن، کتک زدن، کاملا، یکراست،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر