معنی «فریتز هابر» از آلمان

حل جدول

فریتز هابر

برنده نوبل شیمی در سال 1918 میلادی


"فریتز هابر" از آلمان

برنده نوبل شیمی در سال 1918 میلادی


«فریتز هابر» از آلمان

برنده نوبل شیمی در سال 1918 میلادی


فریتز پرگل

برنده نوبل شیمی در سال 1923 میلادی

لغت نامه دهخدا

هابر

هابر. [ب ِ] (ع ص) ضرب هابر؛ ضرب که گوشت را ببرد. (منتهی الارب) (آنندراج). زدنی که گوشت را ببرد. (ناظم الاطباء). ضرب هبرو هبیر. هابر یعنی قاطع گوشت. (تاج العروس). || نام مردی است. (منتهی الارب).


آلمان

آلمان. (اِخ) آلمانْی. آلمانی. (دمشقی). نام مملکتی به اروپای مرکزی. حدّ شمالی آن دریای شمال و شبه جزیره ٔ دانمارک و دریای بالتیک و حدّ شرقی، لهستان و حد جنوبی، کشورهای چِکُسلواکی و مجارستان و ایتالیا و سویس و حدّ غربی، هلند و بلژیک و لوگزامبورک وفرانسه میباشد. وسعت سابق آن 472034 کیلومتر مربع با 66میلیون سکنه بوده است ولی از 1935 م. ببعد به تدریج بر وسعت خاک خود افزوده و ناحیه ٔ سار و کشور اطریش و قسمتی از چِکُسلواکی و قسمتی از لهستان را تصرف کرده است و مساحت کنونی آن به 583280 کیلومتر مربع و جمعیّت آن به 74میلیون میرسد. کرسی آن شهر بِرْلین (بِرْلَن) دارای 4250000 سکنه است و یکی از بزرگترین شهرهای صنعتی و سیاسی و علمی و تجارتی آلمان بشمار میرود. کشور آلمان تا سال 1871 م. از کشورهای کوچکی که هر یک صاحب استقلال بودند تشکیل میشد ولی در این سال ویلهِلْم اوّل بدستیاری صدراعظم خود بیسمارک موفق گردید دولت های مزبور را متّحد ساخته و امپراطوری بزرگ آلمان را تأسیس کند. حکومت آلمان تا پایان جنگ 1914 م. مشروطه ٔ متّحده بود ولی پس از جنگ (1918) حکومت مشروطه ٔ آن به جمهوری مرکّب از 16 دولت تبدیل شد.

ترکی به فارسی

سخن بزرگان

رابرت فریتز

هنگامی که زندگیتان به خودی خود در روند نوآوری میافتد، دریچه ی تجربه های دیگرگونی به رویتان باز میشود و جوهر زندگی را در برابر خویش می بینید.

گویش مازندرانی

هابر زابر

توپ و تشر


هابر برو

هرج و مرج، نوعی بازی

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

«فریتز هابر» از آلمان

1035

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری