معنی آبید

لغت نامه دهخدا

آبید

آبید. (اِ) شراره و سرشک آتش را گویند. در مؤیدالفضلاء بجای حرف آخر رای قرشت و در جای دیگر زای فارسی نوشته اندو بجای حرف ثالث (ب) یاء حطی. (برهان). و در برهان، ابیز بهمزه ٔ مفتوحه بر وزن تمیز و آییژ نیز به همین معنی ضبط شده است، و در بعض فرهنگهاسرشک، آب چشم، اشک و دمع نیز نوشته اند. و ظاهراً معنی اخیر اشتباه وخلطی است ناشی از کلمه ٔ سرشک آتش معنی اولی آبید.

حل جدول

آبید

شراره آتش

فرهنگ فارسی هوشیار

آبید

شراره وسرشک آتش را گویند

فرهنگ پهلوی

آبید

شراره و سرشک آتش

معادل ابجد

آبید

17

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری