معنی آخرالزمان
لغت نامه دهخدا
آخرالزمان. [خ ِ رُزْزَ] (ع اِ مرکب) رجوع به آخرزمان شود:
تو فتنه ٔ آخرالزمانی
من سعدی آخرالزمانم.
سعدی.
امیر آخرالزمان
امیر آخرالزمان. [اَ رِ خ ِ رُزْ زَ] (اِخ) کنایه از حضرت قائم است. (از انجمن آرا).
فرهنگ عمید
قسمت واپسین از روزگار که دنیا به آخر برسد و به قیامت بپیوندد، پایان روزگار: هرکس به زمان خویشتن بود / من سعدی آخرالزمانم (سعدی۲: ۵۱۲)،
حل جدول
پایان روزگار
دروغگوی آخرالزمان
دجال
کارگردان فیلم اینک آخرالزمان
کاپولا
اینک آخرالزمان، جوانی بدون جوانی، باران ساز، پدر خوانده، مکالمه
فیلمی از فرانسیس فورد کاپولا
پایان روزگار
آخرالزمان
کتابی از عزیز نسین
بچههای آخرالزمان
مترادف و متضاد زبان فارسی
آخرت، بعث، رستخیز، رستاخیز، قیامت، نشور
فرهنگ واژههای فارسی سره
پسین زمان
فرهنگ فارسی هوشیار
آخرین دوره جهان واپسین دوران جهان پایان روزگار: به رباط نو آمدگان آخر الزمان رخت منه تا از دار الملک دور نیفتی. یا پیغمبر آخر الزمان آخرین پیغمبر خدا محمد ص بن عبدالله (چه پس از او پیغمبری نیاید) .
واژه پیشنهادی
خواجه لولاک
نویسنده رمان جنگ آخرالزمان
ماریو بارگاس
رمانی از ماریو بارگاس یوسا
جنگ آخرالزمان
معادل ابجد
930