معنی آرزوها و خواستهها و امیال
حل جدول
لغت نامه دهخدا
امیال. [اَم ْ] (ع اِ) ج ِ میل (مقیاس). (از آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). رجوع به میل شود. || در فارسی گاه جمع مَیْل آید. خواهشها. کامها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به میل شود.
آرزوها
آرزوها. [رِ] (اِ) ج ِ آرزو. مُنی ̍. آمال. اطماع. اَمانی. اشواق. شهوات. اهواء. حاجات: امّا بمروت و حرّیت آن لایقتر که مرا بدین آرزوها برسانی. (کلیله و دمنه).
امیال الجراح
امیال الجراح. [اَم ْ لُل ْ ج ِ] (ع اِ مرکب) اصابع فرعون، و آن ماده ٔ سنگی است شبیه مرواریدو بدرازی انگشت سبابه و آنرا از بحر حجاز آرند. (ازمفردات ابن البیطار). گویند امیال الجراح محرف دامل الجراح است. (از لکلرک). و رجوع به اصابع فرعون شود.
فرهنگ فارسی آزاد
اَمْیال، در عربی جمع مِیْل است بمعنای میله یا مِیل جراحی و یا مِیله هائی که در راهها علائم و مسافات را نشان میدهد و یا مسافتی باندازه 1609 متر (مایل)... آمّا در فارسی بعنوان جمع مَیْل (مصدر مالَ، یَمِیلُ) و بمعنای رَغبت ها، خواهشها، تمایلات و مَیل ها بکار میرود،
فرهنگ عمید
مِیل
واژه پیشنهادی
فرهنگ معین
(اَ) [ع.] (اِ.) جِ میل، خواهش ها، کام ها.
فرهنگ فارسی هوشیار
جمع میل
معادل ابجد
1392