معنی آسیاب
لغت نامه دهخدا
آسیاب. (اِ مرکب) (از: آس + آب) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن. آب آسیا. آب آس:
چرا چون آسیاب گردگردی
بیاکنده به آب وباد و گردی ؟
(ویس و رامین).
بخواهد همی خوردمان آسیاب
بدندان ما، در، گیا را فناست.
ناصرخسرو.
گر نان طلب کنند در من زنند ازآنک
بی دانه ٔ من آب زده ست آسیابشان.
خاقانی.
هست بپیرامنش طوف کنان آسمان
آری بر گرد قطب چرخ زند آسیاب.
خاقانی.
بر سرم گردید سنگ آسیاب
تا برآمد گردم از جان خراب.
بسحاق اطعمه.
فرهنگ معین
[په.] (اِمر.) آسی که با نیروی آب کار می کند.، ~به نوبت کنایه از لزوم رعایت کردن نوبت.
فرهنگ عمید
آسیا * آسیای آبی
آس۱
(زیستشناسی) = دندان * دندان آسیا
حل جدول
طاحونه
فارسی به انگلیسی
Gristmill, Mill, Water Mill
فارسی به ترکی
değirmen
تعبیر خواب
اگر بیند که در آسیاب غله برد و آرد همی کرد، دلیل کند که از خداوند آسیاب بدو خیر و منفعت رسد. اگر بیند که آسیاب بشکست و از کار بیفتاد، دلیل کند که خداوند آسیاب هلاک گردد. اگر بیند که سنگ آسیاب بشکافت یا خللی در وی پدید آمد، دلیل که در معیشت خداوند آسیاب سستی و خللی پدید آید. اگر بیند که سنگ آسیاب را کسی بدزدید، دلیل کند که خداوند آسیاب منفعت و مضرت شود - حضرت دانیال
دیدن اسیاب به خواب جنگ و خصومت بود. اگر کسی خود را در آسیاب بیند، دلیل کند که او را با کسی جنگ و خصومت افتد، و اگر داند که آسیاب مُلک او بود، آسیاب تر بود و اگر در آسیاب غله نداشت، لیکن نگاه می کرد که آسیاب چگونه می گردد، دلیل که به سفر شود.اگر بیند که سنگ آسیاب از مس یا برنج یا از آهن بود، این جمله دلیل بر جنگ و کارزار بود. اگر بیند که سنگ آسیاب از آبگینه بود، دلیل کند که خصومتش با زنان بود. اگر بیند که در آسیاب سنگ و آهن به جای غله آرد می کرد، دلیل کند که او را با کسی جنگ و خصومت سخت افتد. اگر بیند که آسیاب را به دست می گردانید، دلیل کند ه او را انبازی سخت دل بود و به واسطه او کارش به نظام باشد - محمد بن سیرین
آسیاب درخواب دیدن بر پنج وجه بود: اول: پادشاه، دوم: رئیس، سوم: توانگری، چهارم: مرد دلیر، پنجم: خوانسالار پادشاه - امام جعفر صادق علیه السلام
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) آسی که بقوت آب گردد، (توسعا) هر نوع آس
فارسی به ایتالیایی
mulino
معادل ابجد
74