معنی آغازین

حل جدول

فارسی به انگلیسی

آغازین‌

Abecedarian, Aboriginal, Early, Elemental, Elementary, Embryonic, First, Inaugural, Inchoate, Incipient, Initial, Initiatory, Introductory, Maiden, Neanderthal, Original, Pirmary, Preliminary, Primal, Prime, Primeval, Primitive, Primordial, Pristine, Rough, Rude, Rudimentary, Skele

مترادف و متضاد زبان فارسی

آغازین

ابتدایی، ازلی، اولین، اولیه، بدوی، مقدماتی، نخستین،
(متضاد) انتهایی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اوریجینال

آغازین


مقدماتی

آغازین

معادل ابجد

آغازین

1069

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری