معنی آغل
لغت نامه دهخدا
آغل. [غ ِ / غ ُ] (اِ) جای گوسفندان و گاوان و دیگر چارپایان بشب در خانه یا کوه وبیشتر کنده ای در زیرزمین باشد. کمرا. شب گاه. شبغا. شوگاه. آغیل. شوغا. شب غاز. شب غازه. شوغار. شوغاره. شب غاو. آغول. نَغِل. نُغول. باغل. غال. آغال. غول. غوشا. غوشاد. غوشاک. کاز. زاغه. غاو. کنده. چپر. خبک. خباک. خپاک. سم. سمج. سمجه. دیل. بیکند:
برو برو که خران آمدند به آغلها
خر جوان و خر پیر و خرّ یکساله.
مولوی.
|| هاله. خرمن ماه. دارَه. شابورد. شادورد. خرگاه، خرگه ماه.
- امثال:
حساب بز گر را در آغل کنند، غالباً بزان گر در چراگاه میرند و شب به آغل بازنگردند. و در نظایر مورد، این مثل را بکار برند.
فرهنگ معین
جایی برای گوسفندان و گاوان، لانه مرغ خانگی، لانه زنبور. [خوانش: (غَ یا غُ) (اِ.)]
فرهنگ عمید
جایی در کوه یا خانه که برای جا دادن گوسفندان در شب درست کنند،
لانۀ مرغ خانگی، محلی برای اسکان گوسفند، بز، و سایر دامها،
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
سرپناه، لانه مرغی
مترادف و متضاد زبان فارسی
آخور، اصطبل، بارهبند، ستورگاه، طویله
فارسی به انگلیسی
Coop, Cote, Fold, Pen, Roost
فارسی به ترکی
ağıl
فرهنگ فارسی هوشیار
لانه مرغ خانگی
فارسی به ایتالیایی
ovile
معادل ابجد
1031