معنی آقا

لغت نامه دهخدا

آقا

آقا. (ترکی، اِ) خواجه. کیا. مهتر. سراکار. سرکار. بزرگ. سَر. سَرور. میر. میره. خداوند. خداوندگار. سیّد. مولی. صاحب. و در صدر یا ذیل نامهای خاص، کلمه ٔ تعظیم است.
- آقابالاسر، مدعی سری و مهتری بر کسی بی سود و نفعی برای آن کس: آقابالاسر لازم ندارم.
- مثل آقاها، در تداول خانگی، مؤدّب. موقّر.

آقا. (اِخ) نام قلعه ای بکرمان. رجوع به کلاته ٔ آقا شود.

فرهنگ معین

آقا

برادر بزرگتر، برادر مهتر، امیر، ارباب، سرور، رییس، عنوانی است که برای احترام و تفخیم به اول یا آخر اسم کسی می افزایند: آقامحمد، محمدآقا، جمع آقایان. [خوانش: [مغ.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

آقا

عنوان احترام‌آمیز که هنگام خطاب به مردان اطلاق می‌شود یا پیش از نام آنان می‌آید،
[عامیانه] پدر، پدر بزرگ، شوهر، همسر زن، آخوند، ملا، شخص بزرگ و محترم،

حل جدول

آقا

سرور و بزرگ

همراه خانم

سید

سرور و بزرگ، همراه خانم

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آقا

بان، خواجه، سرور، کدبان، کیا

مترادف و متضاد زبان فارسی

آقا

ارباب، افندی، خداوندگار، خواجه، سرور، سید، صاحب، کارفرما، مالک، مخدوم، بابا، پدر، شوهر، همسر،
(متضاد) مخدوم

فارسی به انگلیسی

آقا

Caballero, Esquire, Master, Monsieur, Sir

فارسی به ترکی

آقا‬

bey, efendi, b.

فرهنگ فارسی هوشیار

آقا

بزرگ، سرور

فرهنگ فارسی آزاد

آقا

آقا، کلمهء احترام که قبل یا بعد از اسم مردها میگویند، این کلمه در اصل ترکی مغولی و بمعنای بزرگ، سرور، رئیس و مِهتر و در ابتدا بمعنای برادر بزرگتر و عمو بوده است و با غین یعنی بصورت " آغا " نیز نوشته میشده که چون بتدریج آغا خاصّ بانوان و خاتونها و خواجگان حرمسرا گردید، لذا برای مردها آقا با قاف متداول گشت،

فارسی به ایتالیایی

آقا

signore

معادل ابجد

آقا

102

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری