معنی آمار
لغت نامه دهخدا
آمار. (اِ) (از پهلوی به معنی شمار) آماره. آوار. آواره. اَواره. اَوارِجه. حساب:
آنگهی گنجور مشک آمار کرد
تا مر او را زآن نهان بیدار کرد.
رودکی.
آمار. (اِ) احصائیّه. (فرهنگستان).
فرهنگ معین
حساب، شمار، واژه ای است فارسی، برابر استاتیستیک یا احصائیه، علمی که موضوع آن طبقه بندی علمی وقایع اجتماعی است، و قاعده آن محاسبه و نشان دادن نتیجه به صورت ارقام و اعداد است مثل شماره جمعیت یک ده، میزان محصولات صنعتی یا کشاورزی [خوانش: [په.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
دادههای عددی به دست آمده از بررسی اطلاعات دربارۀ یک مجموعه: آمار اقتصادی، آمار سیاسی، آمار نفوس،
علم گردآوری و بررسی داده های عددی،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
احصا، احصائیه، حساب، شمار، استقصا، پیجویی، تتبع
فارسی به انگلیسی
Numbers, Statistics, Tally
فارسی به ترکی
istatistik
فارسی به عربی
أحصاءاتٌ، أحصائیه
فرهنگ فارسی هوشیار
حساب، شماره
معادل ابجد
242