معنی آموزاندن
لغت نامه دهخدا
آموزاندن. [دَ] (مص) آموزانیدن. تعلیم. آموختن، چون متعدی باشد. رجوع به آموزیدن شود.
فرهنگ عمید
تعلیم دادن، یاد دادن، آموختن چیزی به کسی،
حل جدول
تعلم، یاددادن، آموزش
فارسی به انگلیسی
Breed, Drill, Educate, Familiarize, Indoctrinate, Instruct, School, Teach
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) تعلیم دادن آموختن.
معادل ابجد
159