معنی آموزش و تعلیم

حل جدول

آموزش و تعلیم

پرورش

یاد


تعلیم و آموزش

یاددادن

یادگیری


تعلیم

آموزش، یادگیری، یاد دادن

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

آموزش

عمل آموختن و تعلیم دادن،
* آموزش سمعی‌بصری: استفاده از وسایلی مانند تصویر، فیلم، و تلویزیون برای آسان ساختن فهم مطلب،

لغت نامه دهخدا

آموزش

آموزش. [زِ] (اِمص) اسم مصدر از آموختن. عمل آموختن. تعلیم: هر کس که آموزش روزگار او را نرم و دانا نکند هیچ دانا را در آموزش او رنج نباید بردن که رنج او ضایع بود. (منسوب به انوشیروان، از قابوسنامه).
بباید خرد شاه را ناگزیر
هم آموزش مرد برنا وپیر.
فردوسی.
پدر باید اکنون که بیند ز من
هنرهای آموزش پیلتن.
فردوسی.
جود و احسان تو بی آمیزش آموزش است
هیچ دانا بچه ٔ بط را نیاموزد شنا.
سنائی.

کلمات بیگانه به فارسی

تعلیم

آموزش

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تعلیم

آموزه، آموزش

فرهنگ فارسی آزاد

تعلیم

تَعْلِیم، آموختن، بکسی یاد دادن، آموزش دادن،

فارسی به عربی

تعلیم

تعلیم، مذهب

عربی به فارسی

تعلیم

پرسش نامه مذهبی , کتاب سوال وجواب دینی , تعلیم ودستور مذهبی , شهریه , حق تدریس , تعلیم , تدریس , اموزانه

فرهنگ فارسی هوشیار

آموزش

تعلیم دادن

فرهنگ معین

آموزش

یاد دادن، تعلیم، تربیت. [خوانش: (زِ) [په.] (اِمص.)]

معادل ابجد

آموزش و تعلیم

910

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری