معنی آمیب

فرهنگ معین

آمیب

[فر.] (اِ.) جاندار ذره بینی تک سلولی از رده آغازیان که در آب های شیرین و جاهای مرطوب و در آب حوض ها پیدا می شود. نوعی از آن در روده انسان تولید می گردد و باعث اسهال خونی می شود.

فرهنگ عمید

آمیب

جاندار تک‌سلولی از ردۀ آغازیان که در آب‌های شیرین و جاهای مرطوب زندگی می‌کند،

حل جدول

آمیب

عامل اسهال خونى

جانور تک سلولی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آمیب

تک یاخته، تک سلولی

فرهنگ فارسی هوشیار

آمیب

فرانسوی تک یاخته (اسم) جانور یک سلولی از رده ریشه پائیان که هم در آبهای شیرین و هم در آبهای دریا میزید حرکت و تغذیه وی بوسیله پاهای کاذب است. پروتوپلاسم آنها برهنه و بدون پوسته خارجی است.

معادل ابجد

آمیب

53

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری