معنی آن سوی جیحون

حل جدول

آن سوی جیحون

ورارود


آن سوی

ورا


جیحون

از رودهای ازبکستان


آن سوی سقف

بام


آن سوی چیزی

ماورا


آن سوی رودخانه

اثری از جان گالزورثی


آن سوی آتش

فیلمی با بازی سیامک اطلسی


آن سوی دریاها

ماورا بحار

فرهنگ فارسی هوشیار

آن سوی

آن طرف آن جهت مقابل این سوی.


جیحون

نهر بلخ که به خوارزم منتهی شود

لغت نامه دهخدا

آن سوی رودی

آن سوی رودی. [ی ِ] (اِخ) گروهی از مردم گیلان که میان سپیدرود و کوه نشینند. و آنان را یازده ناحیت است: خانکجال، ننک، کوتم، سراوان، پیلمان شهر، رشت، تولیم، دولاب، کهن رود، استراب، خان بلی. (حدودالعالم).

نام های ایرانی

جیحون

دخترانه، نام رودخانه ای در آسیای میانه

فرهنگ معین

جیحون

(جَ یا جِ) [ع.] (اِ.) رود، رودخانه.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جیحون

آمودریا

مترادف و متضاد زبان فارسی

جیحون

جو، رود، رودخانه، نهر

معادل ابجد

آن سوی جیحون

204

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری