معنی آه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(صت.) کلمه ای است که برای نشان دادن درد، رنج، اسف و اندوه به کار می برند. آوه، آوخ، آخ و وای نیز گویند.، ~ در بساط نداشتن کنایه از: از هر گونه امکان مالی محروم بودن.
فرهنگ عمید
آخ، وای، آوخ،
نفس بلند که از درد یا شادی از سینه برآورند: گر بُوَد در ماتمی صد نوحهگر / آه صاحبدرد آید کارگر (عطار: ۳۷۸)،
حل جدول
سودای ناله
کلمه افسوس
ازدل پر درد برآید، سودای ناله، کلمه افسوس، از نهاد برآید
از دل پر درد برآید
از نهاد برآید
با ناله سودا کند
از دل پر درد برآید، سودای ناله، کلمه افسوس، از نهاد برآید
مترادف و متضاد زبان فارسی
آوخ، افسوس، حیف، دریغا، وای، دم، نفس، مویه، ناله
فارسی به انگلیسی
Ah, Alas, Oh, Sigh
فارسی به ترکی
ah
عربی به فارسی
اه , افسوس , اویخ
ترکی به فارسی
آه
گویش مازندرانی
آه بلندی که همراه با صدایی خاص از نهاد انسان برخیزد
فرهنگ فارسی هوشیار
کلمه ایست که برای نشان دادن درد رنج اسف و اندوه گویند آوه آوخ آخ وای، (اسم) باد باد سرد دم سرد، دم نفس. یا آه در بساط نداشتن. هیچ نداشتن کاملا مفلس بودن. یا آه در جگر نداشتن. سخت فقیر و بی چیز بودن.
فارسی به ایتالیایی
sospiro
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
6