معنی آهن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(هُ) (اِ.) آهون، نقب.
فلزی است چکش خور که از معادن استخراج می شود و غالباً به شکل اکسید یا کربنات یا سولفوردوفرو وجود دارد و آن ها را در کوره می گدازند و آهن خالص به دست می آورند و آن جسمی است سخت و محکم، شمشیر، تیغ، زنجیر، هر سلاح آهنی [خوانش: (هَ) [په.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
فلزی خاکستریرنگ، چکشخور و رسانای جریان الکتریسته که در هوای مرطوب به راحتی زنگ میزند. در ۱۵۳۰ درجه سانتیگراد گداخته میشود و در ۸۰۰ درجه نرم و سرخ میگردد. در صنعت کاربرد فراوان دارد،
هر چیزی که از آهن ساخته شده باشد،
حل جدول
فلز حدادی، حدید، فلز پرمصرف، فلز ساختمانی
حدید، ستی، سنی
حدید، ستی، سنی، فلز حدادی، فلز پر مصرف، فلز ساختمانی
حدید، ستی، سنی، فلز حدادی، فلز پرمصرف، فلز ساختمانی
عنصر شماره 26
حدید
فلز ساختمانی
فلز حدادی
فلز پر مصرف
فلز پرمصرف
مترادف و متضاد زبان فارسی
پولاد، چدن، حدید، زنجیر، سلاح
فارسی به انگلیسی
Ferro-, Iron
فارسی به ترکی
demir
تعبیر خواب
هر چیز که از آهن به خواب بیند، که از سوزن بود، آنهم منفعت و قوه و ولایت و توانائی و ظفر یافتن بر دشمن بود. - امام جعفر صادق علیه السلام
هر آهن کسی به خواب بیند که آن به سبب صلاح دارد، از منسوب پادشاه بود. و اگر بیند که آهن از سنگ بیرون می آورد، دلیل کند ه او را سختی پیش آید. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
آهن معمول به خواب دیدن، خادم بود و اگر نه معمول بود چیزی از متاع دنیا بدو رسد، به قدر آهن. و اگر کسی بیند که آهن به وی دادند، دلیل که از متاع دنیا به قدر آن آهن کسی چیزی بدو بخشد. - محمد بن سیرین
فرهنگ گیاهان
حدید، لوهه
گویش مازندرانی
آهن
فرهنگ فارسی هوشیار
گوهری که بندرت خالص وغالباً مخلوط با سایر اجسام یافته میشود وآن بیش از همه فلزات محتاج الیه آدمی ودر تمام صنایع بکار میرود
فارسی به ایتالیایی
ferro
معادل ابجد
56