معنی آهنگ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
قصد، عزم، حمله، صولت، نوا، لحن، فحوی، مفاد، سان، گونه، روش، قطعه موسیقی، هر صدای موزون، میزان تغییر چیزی در طول زمان، روند. [خوانش: (هَ) [په.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
قصد، عزم، اراده، عزیمت: چو آهنگ رفتن کند جان پا ک / چه بر تخت مردن چه بر روی خا ک (سعدی: ۵۹)،
روش،
(موسیقی) آواز، لحن، نوا، آوا،
(موسیقی) آواز موزون، قطعۀ موسیقی: چو آهنگ بربط بُوَد مستقیم / کی از دست مطرب خورد گوشمال (سعدی: ۹۶)،
جریان تغییر، سرعت افزایش یا کاهش،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اراده، خواست، داعیه، عزم، عزیمت، قصد، میل، نیت، سرود، لحن، مقام، ملودی، نشید، نغمه، نوا، فحوا، مفاد، اسلوب، راه، روش، طرز
فارسی به انگلیسی
Accent, Air, Composition, Decision, Intention, Purpose, Rate, Song, Tempo, Tone, Tune
فارسی به ترکی
melodi, ezgi, ahenk
نام های ایرانی
دخترانه، قطعه موسیقی، اراده، قصد
فرهنگ فارسی هوشیار
اراده، عزیمت، روش
فرهنگ پهلوی
سرود و نغمه
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
76