معنی آوازه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
صیت، شهرت، صوت، آوا، نغمه، ترانه. [خوانش: (زِ) (اِ.)]
شهرت دادن، شایعه کردن. [خوانش: افگندن (~. اَ گَ دَ) (مص م.)]
فرهنگ عمید
صیت، شهرت: به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان / سه کس برند رسول و غریب و بازرگان (سعدی: ۷۵۱)،
بانگ، صوت،
نغمه،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اشتهار، شهرت، صیت، معروفیت، نام، آواز، آوا، صوت، اطلاع، خبر، شایعه، غوغا، ترانه، نغمه، نوا
فارسی به انگلیسی
Celebrity, Fame, Hearsay, Honor, Image, Luster, Name, Popularity, Prestige, Prominence, Renown, Reputation, Repute, Reverberation
فارسی به ترکی
şarkı
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) صوت آوا آواز، نغمه ترانه نوا، هر یک از دستگاههای اصلی موسیقی، خبر آگاهی اطلاع، صیت شهرت.
فرهنگ پهلوی
شهرت و نام آوری
معادل ابجد
20