معنی ابداع همزمان نیوتن و لایب نیتس
حل جدول
دیفرانسیل و انتگرال
نیوتن
واحد سنجش نیرو
کاشف نیروی گرانش
همزمان
هم عصر
مصادف
سخن بزرگان
من احساس می کنم مختارم، پس مختارم.
فرهنگ فارسی آزاد
اِبْداع، در اصطلاح حکماء، افعال بر سه قسم است: ابداع، اختراع و احداث، ابداع که مرحلهء اوّل از ایجاد میباشد، فعلی است که مسبوق به مادّه و زمان نباشد و آن عبارت از عُقول کلیّه است که مجرّدات صِرْفَند و از قیود مادّه و زمان آزاد (بذیل کلمات اختراع، احداث، قوس صعود و نزول مراجعه شود)،
نیوتن
نِیُوتُن (1727- 1642)، Sir Issac Newton، فیزیک دان، ریاضی دان و منجم شهیر انگلیسی می باشد که واضع قوانین سه گانه حرکت و حساب دیفرانسیال و انتگرال (جدا از کارهای لایبنیتس Leibnitz) و کاشف طیف رنگ سفید و قوانین تازه ای در باره عدسی ها و مخترع Reflecting Telescope و بکار برنده آنها در اکتشافات نجومی است،
لغت نامه دهخدا
ابداع. [اَ] (ع ص، اِ) ج ِ بِدع.
ابداع. [اِ] (ع مص) چیز نو آوردن. نو آوردن. نو نهادن. نو پدید آوردن. ایجاد. اختراع. خلقت. خلق. آفریدن. آفرینش. نوباوه پیدا کردن. نو بیرون آوردن نه بر مثالی. ابتداع. پیدا کردن چیزی که مسبوق بمادت و مدت نبود، مقابل تکوین که مسبوق بمادت و احداث که مسبوق بمدت است. (تعریفات جرجانی). ایجاد چیزی از نه چیز یعنی لاشی ٔ، مقابل خلق که ایجاد چیزیست از چیزی:
چون نشناسی که از نخست بابداع
فعل نخستین ز کاف رفت سوی نون.
ناصرخسرو.
مکن هرگز بدو فعلی اضافت گر خرد داری
بجز ابداع یک مبدع کلمح العین او ادنی.
ناصرخسرو.
و بدایع ابداع را در عالم کون و فساد پیدا کرد. (کلیله و دمنه).
بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع.
حافظ.
گفتم که امر ایزد ابداع مبدع است
گفتا بزرگ اوست خرد عاجز از هجر [کذا].
؟
|| شعر نو گفتن. بطرز نوین شعر سرودن. || کند شدن مَرکب در رفتار. مانده شدن شتردر سواری. درماندن. کلال.
فارسی به ایتالیایی
simultaneo
فارسی به آلمانی
Gleichzeitig, Zeitgenosse (m), Zeitgenössisch
فارسی به عربی
آنی، معاصر
فرهنگ عمید
پدید آوردن چیزی نو، نو آوردن، چیز تازه آوردن،
کار تازهای کردن،
خلقت، آفریدن،
(ادبی) در بدیع، آوردن چند صنعت ادبی (مانند جناس، قلب، متضاد، و ردالصدرعلیالعجز) در یک بیت شعر یا عبارت، مانندِ این شعر: جهان گشاده ثنای تو را چو شیر دهان / زمانه بسته رضای تو را چو تیر کمر (امیرمعزی: ۶۸۷) که در آن تضاد «گشاده، بسته»، ایهام «شیر»، جناس«شیر و تیر»، و مراعاتالنظیر «دهان، کمر» به کار رفته است، سلامهالاختراع،
عربی به فارسی
فکر بکر وناگهانی , اشفتگی فکری موقتی , قوه ابتکار , نبوغ , هوش (اختراعی) , امادگی برای اختراع , مهارت , استعداد , صفا
معادل ابجد
1306