معنی اب کم عمق
فرهنگ فارسی هوشیار
کم ژرفا (صفت) جایی که عمق آن اندک باشد مقابل عمیق: (اکنون در قسمت کن عمق آب با دست و پا ناشیانه چلپ چلاپ میکرد) .
فرهنگ عمید
ویژگی جایی یا چیزی که گودی آن کم باشد،
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
عربی به فارسی
گود , ژرف , عمیق , گودی , ژرفا , عمق
لغت نامه دهخدا
عمق. [ع َ] (اِخ) چشمه ای است در وادی فرع. (منتهی الارب).
عمق. [ع َ م َ] (ع اِ) حق و استحقاق. (اقرب الموارد). حق. یقال: له فیه عمق، یعنی مر او را حقی است در آن. (منتهی الارب).
عمق. [ع ِ م َ] (ع ص، اِ) ج ِ عَمیقه. رجوع به عمیقه شود.
معادل ابجد
273